چهار گروه انسانها از دید شریعتی
۱. آنانی که وقتی هستند هستند, وقتی که نیستند هم نیستند.
عمده آدم ها.
حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابلفهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
۲. آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند.
مردگانی متحرک در جهان.
خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بی شخصیتاند و بیاعتبار، هرگز به چشم نمیآیند، مرده و زندهشان یکی است.
۳. آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند.
آدم های معتبر و با شخصیت.
کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند.. کسانی که همواره در خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
۴. آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هستند.
شگفت انگیز ترین آدم ها.
در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم، آهسته آهسته درک میکنیم. باز میشناسیم. میفهمیم که آنان چه بودند، چه می گفتند، و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم، قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرف ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها، در زندگی هر کدام از ما، به تعداد انگشتان دست هم نرسد.